-
۱۵۱۴
«ارتباط تصویری»، «اینترنت پرسرعت»، «شبکههای اجتماعی»، «ماهواره» و ... مانند چاقو هستند؛ هم میتوان استفادهٔ خوب کرد و هم نادرست. ابزار، خوب و بد ندارد؛ بلکه به نحوهٔ استفادهٔ افراد از آن برمیگردد.
پاسخ:
در نگاه اولیه و بدون دقت به ابزارهای ارتباطی نوین، این گمان به ذهنها متبادر میشود که اینها تنها ابزارهایی هستند که در اختیار کاربران قرارگرفته و نوع استفادهٔ کاربران هم میتواند آسیبزا باشد و هم فرصتآفرین. بنابراین، نباید در مورد ابزارها صحبتی به میان آید؛ بلکه باید تنها در مورد شیوهٔ استفاده از یک ابزار بحث و تبادلنظر کرد.
یکی از نکاتی که با مطالعهٔ کامل و تحقیق دقیق به دست میآید، این است که هر رسانهای مدیر و مالکی دارد. مالک و مدیر رسانه، بنا بر منویات و اهدافش سعی میکند مخاطبین رسانهٔ خود را به سمت و سویی که میخواهد بکشاند (همانند آنچه در سایتها، روزنامهها و تلویزیون میگذرد). در این زمینه اسناد فراوانی ذکر شد که از ذکر مجدد آن خودداری میکنیم.
بنابراین، در مثال چاقو باید ببینیم که اساساً دستهٔ چاقو دست کیست؟ آیا دست کاربران است و یا اینکه مدیران و گردانندگان، دستهٔ چاقو را در اختیار دارند؟ وقتی مدیر شبکهٔ اجتماعی اینستاگرام مطالب صفحهٔ «ما عاشق مبارزه با صهیونیستها هستیم» را برنمیتابد و محتوای مربوط به آن را حذف میکند و حتی ناشر آن را از شبکهٔ تحت مدیریت خود اخراج میکند، نباید گفت که دستهٔ چاقو دست شخص دیگری است و نه کاربر؟ چطور است که مدیران چنین شبکههایی به طالبان، داعش و مانند آنها اجازهٔ نشر مطالبشان را میدهد؛ اما صفحهٔ مربوط به سید حسن نصرالله را برنمیتابد و آن را حذف میکند؟ آیا دستهٔ چاقو در دستان حزبالله لبنان است یا مدیرعامل اینستاگرام؟
چرا دربازیهایی مانند سیمز و جیتیای، کاربران نمیتوانند مسجد و حسینیه بسازند، نماز بخوانند، روزه بگیرند، به فقرا و دردمندان کمک کنند، علیه استکبار و استعمار اقدام کنند، صدقه بدهند و...؛ اما میتوانند آدم بکشند، انحراف جنسی داشته باشند، سرقت کنند، آشوب به پا کنند، در مجالس رقص و آواز حاضر باشند و... . اینجا باید گفت: دستهٔ چاقو در دست بازیکن است یا بازیساز؟
چرا وقتی واژهٔ عاشورا را به زبان انگلیسی در قسمت تصاویر گوگل جستجو میکنیم، جز تصاویر مربوط به قمهزنی چیزی نمیبینیم؟ چرا در یوتیوب، با جستجوی واژههایی مانند حوزهٔ علمیه، دانشگاه، دختر و پسر چیزی جز فساد و فحشا نمیبینم؟ درحالیکه چینش فیلمها بر اساس تاریخ بارگذاری، حروف الفبا و حتی تعداد بازدید نیست. دستهٔ چاقو در اختیار مدیران و گردانندگان است یا کاربران؟
چرا در تلگرام، فیلمهای مربوط به فاجعهٔ منا، یک شبه از تمامی گروهها، کانالها و حسابهای کاربری حذف میشود و تَبِ پیگیری چنین فاجعهٔ مهمی ناگهان خاموش میشود؟ چه کسی این فیلمها را حذف کرد؟ اکنون دستهٔ چاقو در دست کاربرانی است که حتی حق ندارند محتوای ضد استکباری را در تلگرام منتشر کنند یا در اختیار مدیران صهیونیست این نرمافزار؟
نکتهٔ دیگر آنکه ما به هر مخاطب، چاقوی مناسب خودش را میدهیم. چاقوی زن خانهدار، قصاب، مغازهدار و... یکسان نیست. زن خانهدار با قمه نمیتواند میوه پوست بکند و یا با ساطور سالاد تهیه نماید؛ زیرا استفاده از این نوع چاقو برای کاربریهای پیشگفته بسیار خطرآفرین است. ضمن آنکه اگر بخواهیم با چاقوی میوهخوری چارپایان حلالگوشت را ذبح شرعی کنیم، پوست بکنیم و گوشت آنها را قطعهقطعه نماییم، زمان بسیار زیادی را از ما خواهد گرفت و گاهی نیز امکانپذیر نخواهد بود. پس هر کاری، چاقوی مناسب خودش را میطلبد.
از سوی دیگر، به کودکان و خردسالان اجازهٔ استفاده از چاقو را نمیدهند. حتی چاقو را در دسترس او نمیگذارند. جالب آنکه به فکر فرهنگسازی استفادهٔ صحیح از چاقو برای کودکان هم نیستند، پس به هر فردی چاقو نمیدهیم. همچنین، قوانین پیشگیرانهٔ بسیار سختی در مورد چاقو پیشبینی شده است. مثلاً حمل چاقو جرم است و چاقو کشیدن در اماکن عمومی، در حکم محاربه میباشد. بنابراین، اجازهٔ استفاده از چاقو و حمل آن را در هر جایی نداریم. اگر این قواعد ساده در مورد چاقو رعایت نمیشد، بیشک، چاقو بیش از آنکه منفعت داشته باشد، تهدید بود و کشور را دچار آسیبهای فراوانی میکرد.
فناوریهای ارتباطی نیز ابزارهایی هستند که نمیتوان آن را در اختیار هر شخصی قرار داد، نه میتوان به همگان یک ابزار ارتباطی را جهت استفاده توصیه کرد و نه میتوان در هر زمان و مکانی به هر شکلی که اراده کردیم، از آن استفاده کنیم.
بنابراین، در جواب این شبهه میتوان اینگونه گفت:
الف) چاقو از ضروریات زندگی بوده و جهت رفع نیازهای اساسی انسان به وجود آمده است؛ بهگونهای که بدون آن زندگی انسان مختل میشود؛ درحالیکه برخی ابزارهای جدید ارتباطی، از ضروریات زندگی نیستند و بدون آن، زندگی انسان دچار اختلال و آسیب نمیشود؛
ب) در کشور ما حدود هشتاد میلیون نفر زندگی میکنند. بر اساس یک برآورد و تخمین، روزانه 300 ـ 400 میلیون کار مفید که تعداد بالایی از این کارها ضروری است، با چاقو انجام میشود. درحالیکه طبق آمار، روزانه یک یا دو نفر بهوسیله چاقو کشته میشوند. آیا قیاس 300 میلیون کار مفید در مقابل دو قتل، با تعداد استفادههای مفید و ناسالم از برخی ابزارهای غیراستاندارد ارتباطی جدید، با هم برابر است؟!
ج) آیا همین چاقو را با فواید بسیار زیادش، به کودک یا یک فرد خشمگین میدهیم یا اینکه آن را از جلویش برمیداریم؟! آیا قرار دادن شبکههای اجتماعی غیربومی با میلیاردها محتوای غیراخلاقی به دست جوانی که در اوج غرایز جنسی قرار دارد، مانند قرار دادن چاقو در دست کودک و یا آدم عصبانی نیست؟! اگر فقط پنج میلیون از بیست میلیون جوانی که در گوشیهایشان این امکانات را دارند، به سمت گزینههای انحرافی قدم بردارند، چه اتفاقی خواهد افتاد؟ نگاهی منصفانه به وضعیت فعلی استفاده از تلفن همراه و اینترنت در کشور و جهان میتواند بهوضوح، بیانکنندهٔ آن باشد که ما داریم راه را اشتباه میرویم؛
د) باوجودآنکه استفادهٔ ناسالم از چاقو در مقایسه با استفادههای سالم و مفید آن بسیار کم است، بااینحال، حاکمیت، برای جلوگیری از همین پیامدهای منفی کم، قوانین سختگیرانه و کنترلی (مانند قانون منع حمل چاقو در خارج از منزل) وضع میکند؛ اما، در مقابل، باوجود مضرات و مخاطراتِ فراوان برخی فناوریهای ارتباطی، کنترل و حساسیت زیادی نسبت به آنها صورت نمیپذیرد و مسئولان مربوطه، با این پیامدهای منفی کنار میآیند.