پایگاه تحلیلی فضای مجازی و آموزش سواد رسانه مبتنی بر مبانی امامین انقلاب

تعریف فناوری

  • ۴۶۶۴

فناوری یا تکنولوژی جزء آن دسته از واژه‌هایی است که تعاریف و مفهوم شناسی فراوانی درباره آن ارائه شده است؛ در اینجا، ابتدا به این تعاریف آن اشاره کرده و سپس، تعریف نهایی و جامع را برمی‌گزینیم.

فرهنگ فارسی معین در معنای لغوی واژه «فناوری» دو معنا را لحاظ کرده است: نخست این‌که، به معنای «تکنولوژی، علم به صنایع و حرفه‌هاست» و دیگر این‌که، به معنای «مجموع اصطلاحات فنی و صنعتی» می‌باشد.[1]

ابتدا به چند تعریف از کتاب مبانی و مدیریت فناوری اطلاعات اشاره شده و سپس، تعاریف دیگری به دنبال آن خواهد آمد:

  • o فناوری: کلیه دانش‌ها، فرآیندها، ابزارها، روش‌ها و سیستم‌های به‌کاررفته در ساخت محصولات و ارائه خدمات است.[2]

  • o فناوری عبارت است از مجموعه‌ای از فرایندها، روش‌ها، فنون، ابزار، تجهیزات، ماشین‌آلات و مهارت‌هایی که توسط آن‌ها کالایی ساخته می‌شود یا خدمتی ارائه می‌گردد.[3]

  • o فناوری عامل تبدیل منابع طبیعی، سرمایه و نیروی انسانی به کالا و خدمات است که عناصر متشکله و یا ارکان آن عبارت است از: سخت‌افزار، انسان‌افزار یا نیروی انسانی متخصص، فناوری متبلور در اسناد و مدارک یا اطلاعات، سازمان‌ها یا نهادافزار.[4]

  • o فرهنگ لاروس: فناوری، به مطالعه ابزارها، شیوه‌ها و روش‌های مورد انتظار و مورداستفاده در حوزه‌های گوناگون صنعت اطلاق می‌شود.[5]

  • o تکنولوژی عبارت است از دانش و مهارت‌های لازم برای تولید کالا و خدمات که حاصل قدرت فکری و شناخت انسان و ترکیب قوانین موجود در طبیعت می‌باشد.[6]

  • o تکنولوژی استعمال علم در احتیاجات روزانه زندگی است، فواید آن بی‌شمار است اغلب آن‌ها نیکو و بعضی نکوهیده هستند از آن جمله است بهره‌کشی از آدمی و بندهٔ ماشین شدن انسان و پرستش ماشین و در پایان همه، آخرین آفریدهٔ شیطانی آدمی یعنی، بمب اتمی.[7]

  • o انسان برای این‌که محیط طبیعی پیرامون خود را برای زندگی آماده کند از آب‌وخاک و سنگ و چوب و گیاهان و حیوانات استفاده می‌کند تا بتواند از آن‌ها ابراز و ادوات تهیه کند؛ یعنی، ابزار و ادواتی که حیات فرهنگی جوامع به آن‌ها بسته است، صور اجتماعی، فعالیت‌های تکنیکی را عرضه می‌کنند... درمجموع، شناخت این‌گونه ابزار و ادوات و نحوهٔ کاربرد و شرایط استفاده از آن‌ها را تکنولوژی می‌گویند.[8]

  • o تکنولوژی ریشه یونانی دارد و از دو کلمه Techne و Logic تشکیل شده است. Techne به معنی هنر، مهارت و آن چیزی است که آفریده انسان، بشر و در مقابل Arche به معنی آفریده خدا می‌باشد. Logie یا Logic در یونان قدیم به معنی علم، دانش و خرد به کار می‌رفته است. به‌این‌ترتیب، تکنولوژی در ترکیب این دو کلمه هنر و مهارت در دانش و علوم را تداعی می‌کند و این مفهوم نهفته است که انسان خردمند در تعامل با طبیعت به قوانین عام آن دست می‌یابد و با بازآفرینی این قوانین در محیط و شرایط دلخواه کاربردهای مورد نظر خود را ایجاد می‌نماید.[9]

  • o تکنولوژی عبارت است از دانش فنی؛ [و] صنعت مجموعه آفرینندگی‌های انسانی است که می‌کوشد تا طبیعت را تحت اراده خودش قرار بدهد. [10]

  • o گالبریت: تکنولوژی عبارت است از کاربرد سامانمند تکنولوژی علوم و یا نوع دیگری از دانش و اطلاعات نظام‌یافته کـه در جهت عملیاتی کردن نیازها مورد بهره‌برداری قرار می‌گیرد. [11]

  • ارنست: تکنولوژی به‌عنوان راه‌کارها و اهدافی تلقی می‌شود که انسان‌ها را به تولید ماهرانه و اثربخش رهنمون می‌کند، تکنولوژی به مؤلفه‌هایی گفته می‌شود که هنرمندانه توسط انسان‌های باتجربه، با اطلاعات و دانش به‌کار گرفته می‌شوند و آنان را به خلق ایده، محصول یا سرویس نائل می‌کند. [12]

  • رونبرگ و فریشتاک: تکنولوژی عبارت است از دانش مربوط به محصول، فرآیند و سازمان تولید که برای تولید کالا و خدمات به‌کار گرفته می‌شود. [13]

  • نژی: تکنولوژی در مطالعات مردم‌شناسی به ابزاری اشاره دارد که انسان‌های نخستین برای حفظ بقای خـود به‌کار می‌برده‌اند؛ امروز کاربرد تکنولوژی به‌طور عمده اشاره به اسباب تکنیکی نظیر ماشین‌ها، ابزار و تجهیزات، خودروها، کشتی‌ها و ساختمان‌ها و بزرگراه‌ها دارد. [14]

با توجه به معانی مختلفی که درباره واژه فناوری یا تکنولوژی ارائه شده، باید به این نکته توجه داشت که وجود تعاریف فراوان و مختلف از یک موضوع، بیان‌گر ضعف و ناتوانی تئوری و عملی آن نیست بلکه، این کثرت معانی و تعاریف به خاطر این است که موضوع فناوری یا تکنولوژی یک مقوله پیچیده، نوظهور، گسترده، ژرف، عمیق و پرکاربرد است.

بعد از بیان تعاریف و مفهوم‌شناسی‌های مختلف، اینک با یک جمع‌بندی به بیان تعریف جامع و نهایی می‌پردازیم:

«فناوری یا تکنولوژی به معنای به‌کار گرفتن عملی منظم و جهت‌دار از معلومات علمی (همه دانش‌ها)، قدرت فکری، تجربیات، دستاوردهای علمی، ایده‌ها، ابزارها، روش‌ها، فنون، تجهیزات، ماشین‌آلات، صنایع، مهارت‌ها، منابع طبیعی، سازمان‌ها، سرمایه و نیروی انسانی، شناخت انسان و ترکیب قوانین موجود در طبیعت برای تولید کالا، خدمت، فراورده‌های مطلوب جامعه، ساختن ملزومات و مصنوعات است.»


[1]. معین، محمد، فرهنگ فارسی معین، تهران، انتشارات نامَن، 1384 هـ. ش، ذیل واژه «فناوری».

[فناوری (فَ وَ) (اِ.): 1 ـ تکنولوژی، علم به صنایع و حرفه‌ها. 2 ـ مجموع اصطلاحات فنی و صنعتی.]

[2]. همان.

[3]. همان.

[4]. همان.

[5]. همان.

[6]. عباسپور، مجید، تکنولوژی و جهان امروز، تهران، صدرا، 1366 ش، ص ۲۱۲.

[7]. سارتون، ژرژ (جرج)، شش بال علم، ترجمه احمد آرام، تهران، سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، 1364 ش، ص ۱۱.

[8]. روح‌الامینی، محمود، مبانی انسان‌شناسی، تهران، عطار، 1374 ش، چاپ چهارم، ص ۹۸-۹۹.

[9]. کریمیان، مهدیه، تکنولوژی و فرهنگ، تهران، دانشگاه جامع علمی ـ کاربردی، مقطع کارشناسی رشته مدیریت امور فرهنگی، پاییز 1389 ش، ص 2.

[10]. همان.

[11]. همان.

[12]. همان.

[13]. همان، ص 4.

[14]. همان.

فلسفه فناوری[1]

  • ۱۰۰۳

علت وجودی و حکمت بهره‌برداری از فناوری (تکنولوژی) یکی از مهم‌ترین مباحث مطرح درباره فناوری است که دیدگاه‌های مختلفی پیرامون آن وجود دارد. درواقع،‌ اندیشیدن در چیستی فناوری در درجه اول و سپس، سؤال از سرشت، حقیقت و ماهیت فناوری، همان بیان فلسفه فناوری می‌باشد. موضوع اصلی و محوری در فلسفه فناوری، جایگاه انسان در طبیعت و ارتباط آن دو نسبت به یکدیگر است.

بحث فلسفه فناوری بر «هستی‌شناختی» استوار است؛ یعنی، در فلسفه فناوری با پرسش‌هایی درباره چیستی، چگونگی و ماهیت فناوری روبه‌رو هستیم: آیا فناوری ذاتاً مستقل است یا فقط یک ابزاری است که در دست انسان قرار گرفته است؟ آیا فناوری محصول تصمیم، اراده و فکر بشری است (معلول) یا این‌که دارای منطق و روشی است جدای از اراده انسان برای تولید محصول (علت)؟ آیا فناوری باعث شکل‌گیری فرهنگ و جامعه می‌شود یا برعکس؛ فرهنگ و جامعه باعث شکل‌گیری فناوری می‌شوند؟ آیا می‌توان برای فناوری یک نقطه تعادلی تصور کرد یا این‌که، شهوت آن سیری‌ناپذیر است؟[2]

بنابراین، فلسفه فناوری به ماهیت فناوری در همه ابعاد؛ اعم از صنعتی، آموزشی، ارتباطی، سازمانی، رسانه‌ای و... با هدف بررسی رابطه آن با انسان در ابعاد فردی، اجتماعی، فرهنگی، اخلاقی، اقتصادی و... می‌پردازد.

بیان این نکته می‌تواند مکملی بر بحث تعریف فلسفه فناوری بوده و طرح آن مناسب این جایگاه باشد و آن این‌که، برخی با ذوق ادبی به عبارت «فلسفه فناوری» نگاه کرده و آن را از دو دریچه مورد بررسی قرار داده‌اند: یکی این‌که، لفظ «فناوری» فاعل باشد که منتج به یک نتیجه خاصی می‌شود. دیگر این‌که، لفظ «فناوری» مفعول باشد که در آن صورت نیز، یک نتیجه دیگری حاصل خواهد شد ولی، هر کدام از دو صورت که باشد، تفاوت چندانی در کاربرد فلسفه فناوری برای مباحث گوناگون نخواهد داشت.

«از عبارت"فلسفه تکنولوژی" دو مفهوم کاملاً متفاوت می‌توان برداشت کرد. چنانچه"تکنولوژی" را فاعل این ترکیب ملکی محسوب کنیم که نمایانگر کلمه دارای نقش فاعل یا کنشگر است، فلسفه تکنولوژی درواقع تلاش تکنولوژیست‌ها یا مهندسان برای تبیین یک فلسفه تکنولوژیک خواهد بود. در مقابل، چنانچه "تکنولوژی" را مفعول این ترکیب ملکی بدانیم، که نشان‌دهنده موضوع مورد بررسی باشد، آنگاه فلسفه تکنولوژی بر تلاش دانش‌آموختگان حوزه علوم انسانی به‌خصوص فلاسفه دلالت دارد که تکنولوژی را به عنوان موضوعی برای تفکرات روشمند خود قلمداد می‌کنند.

همانند ترکیب ملکی "فرایند تولید" در اینجا نیز اگر تولید را فاعل بگیریم به‌مثابه آن است که پدیده‌ها را از دریچه تولید بنگریم، مثلاً کاشت و پرورش یک درخت را تولید میوه تفسیر کنیم و سیستم دانشگاه و تحصیل را تولید یک متخصص، حال همه چیز را می‌توان در پرتو این نگرش مورد ارزیابی قرار داد؛ اموری از قبیل ابزار و تجهیزات تولید، دستورالعمل تولید و یا فرایند تولید. در اینجا فرایند در سایه تولید معنی پیدا می‌کند و همان‌طور که تولید میوه یا متخصص می‌تواند ابزار و تجهیزات و یا دستورالعمل داشته باشد می‌تواند فرایند نیز، داشته باشد. اما اگر فاعل را فرایند بدانیم چنان است که همه پدیده‌ها را فرایندی تفسیر کنیم در این صورت کاشت و پرورش درخت فرایند تبدیل یک دانه به نهال، درخت و بعدازآن میوه است، هم‌چنین سیستم دانشگاه و تحصیل چیزی نیست جز فرایندی که در آن به دانش، مهارت و ... شخص افزوده می‌شود و در فرایند تولید همان‌گونه که فرایند، دیگر پدیده‌ها را تفسیر می‌کند تولید را نیز، معنی می‌کند و تولید را چیزی نمی‌داند جز یک فرایند.»[3]

درواقع، این بحث بیان‌گر چگونگی نوع تولید و شکل‌گیری یک فناوری را از دو منظر بررسی می‌کند و مسلم است که درهرصورت، تغییری در مفهوم وجودی فلسفه فناوری ایجاد نشده و فرایند کاربردی آن بر اساس تعریف ارائه‌شده از آن، یکسان و ثابت خواهد بود.


[1]. Philosophy of Technology.

[2]. ر.ک: منجرمنجمی، علیرضا، «تأملی در گفتگوی فلسفه علم و فلسفه تکنولوژی: موانع و راه­کارها»، از فصلنامه «روش شناسی علوم انسانی»، (علمی ـ پژوهشی)، شماره 85، زمستان 1394 ش، ص 105 ـ 91.

[3]. ترابی، تقی ـ دهقانی، امراله، «فلسفه تکنولوژی»، 1393 ش، ص 21.

تعریف فلسفه فناوری

  • ۹۹۲

به‌تناسب دیدگاه‌هایی که درباره فناوری و شیوه بهره‌گیری از آن وجود دارد، تعاریف متعددی نیز، از فلسفه فناوری ارائه شده است؛ در اینجا، به برخی از این تعاریف اشاره می‌شود:

  • o فلسفه تکنولوژی به تعبیری بسیار ساده و اجمالی، عبارت است از تأمل و تفکر فلسفی در باب چیستی و حقیقت تکنولوژی. به‌بیان‌دیگر، فلسفه تکنولوژی خواهان اندیشیدن و پاسخ‌گویی به این پرسش است که تکنولوژی چیست و چه سرشتی دارد.[1]

  • o فلسفه تکنولوژی عبارت است از تأمل و تفکر فلسفی در باب چیستی و حقیقت تکنولوژی.[2]

  • o فن‌آوری پدیده‌ای بشری است و همچون سایر پدیدهای بشری و طبیعی،‌ موضوع پرسش و اندیشه فلسفی قرار می‌گیرد. پرسش و اندیشه فلسفی در باب فن‌آوری [فلسفه فناوری] شامل مواردی از این قبیل است: فن‌آوری چیست؟ چه جایگاهی برای آن در موجودیت بشری وجود دارد؟ منزلت معرفت‌شناختی آن چیست؟ و نسبت آن با فرهنگ و جامعه بشری کدام است؟[3]

  • o فلسفه تکنولوژی نیز، در یک مفهوم عام، تأملی نظام‌مند درباره ماهیت تکنولوژی است. پاسخ به سؤالاتی مانند تکنولوژی چیست؟ برای نوع بشر چه جایگـاهی دارد؟ منزلت معرفت‌شناختی آن چیست؟ و آن بـا انسـان، فرهنـگ، و جامعـه بشـری چـه نسبتی دارد؟ به فلسفه تکنولوژی مربوط است.[4]

بعد از بیان تعریف‌های ارائه شده می‌توان یک تعریف نسبتاً جامع و کاملی از فلسفه فناوری مطرح کرد:

«فلسفه فناوری عبارت است از تفکر و دقت نظر فلسفی همراه با پرسش، درباره «چرایی»، «چیستی»، «چگونگی» و «حقیقت» تکنولوژی (فناوری) و درخواست پاسخ منطقی از این پرسش‌ها.»


[1]. ر.ک: ریحانی، میرحجت، «فلسفه فناوری»، ۱۳۹۲ ش، مقاله هشتم.

[2]. ر.ک: عبدالکریمی، بیژن، «فلسفه تکنولوژی چیست؟» فصلنامه «بازتاب اندیشه»، شماره 106، بهمن 1387 ش، ص 88 ـ 78.

[3]. ر.ک: باقری، خسرو، «فلسفه فن‌آوری و آموزش فن‌آوری»، از مجله «رون‌شناسی و علوم تربیتی»، شماره 1، 1381 ش، ص 98 ـ 75.

[4]. نیلی احمدآبادی، محمدرضا، «جستارهای فلسفة دین: تبیین مبانی تکنولوژی با نگرش تسخیر خلقت»، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، سال اول، شماره دوم، پاییز و زمستان 1391 ش، ص 131.

دیدگاه‌ها درباره فلسفه فناوری

  • ۱۰۲۱

درباره فلسفه فناوری ـ که به نوعی روش استفاده و بهره‌مندی آن را هم تحت تأثیر قرار می‌دهد ـ نظریه‌هایی وجود دارد که در اینجا، به مهم‌ترین آن‌ها اشاره می‌شود:

1- ابزار اِنگاری (فناوری، یک ابزار محض و خنثی)

این دیدگاه معتقد است که فناوری به‌مثابه یک ابزار خنثی است که به‌طور کامل در خدمت اهداف مجریان جامعه اعم از کارگزاران و سیاست‌گذاران بوده و در مقایسه با اهداف دیگر، هیچ ترجیحی ندارد.

«ابزار باوری (instrumentalism): این نظریه می‌گوید تکنولوژی صرفاً ابـزاری در دسـت انسان است لذا نه ارزش بار است و نه تـوان تغییـر اجتمـاعی دارد. ایـن انسـان اسـت کـه تکنولوژی را برای رسیدن به هدف خود به کار می‌گیرد، ابزار از خود هویتی ندارد. بی‌معنی است که بگوییم ابزار چه می‌خواهد یا چه موضعی دارد، فقط انسان دارای قصد، موضـع و رویکرد است. انسانی که از چاقو استفاده می‌کند دارای موضع است اما خود چاقو موضعی ندارد، خنثی است و تابع کامل اراده کاربر خود است.»[1]

یکی از تصورات عمده در فلسفه فناوری، این است که فناوری را امری طبیعی، خنثی در نظر می‌آورد. طبق این تصور، فناوری بخشی از طبیعت آدمی است. انسان، همچنان که برای رفع نیازهای خود از اندام‌های خویش استفاده می‌کند، ابزارها و وسایلی را نیز، به‌کار می‌گیرد یا می‌آفریند تا بهتر و مؤثرتر به این امر اقدام کند. به تعبیر مک لوهان: فناوری به منزله بسط اعضای بدن آدمی و پشتیبانی برای ضعف‌های زیستی طبیعت آدمی است. در این دیدگاه، فناوری هم‌چنان که طبیعی است، به لحاظ ارزشی، خنثی نیز تلقی می‌شود. رشد وتحول فناوری، تابعی از امور فرهنگی، اجتماعی و ارزشی محسوب نمی‌شود. براساس این دیدگاه در فلسفه فناوری، مسئولیت در زمینه فناوری، درمقام به‌کارگیری آن مطرح است نه در مقام تولید یا پدید آوردن و این از نتایج خنثی دانستن فناوری است.[2]

بنابراین، این‌گونه می‌توان استنباط کرد که ویژگی‌های بارز ابزارمحور بودن فناوری عبارت‌اند از:

1. فناوری، ابزارِ محض است؛

2. فناوری، ابزارِ محضِ بی‌هویت است؛

3. فناوری، ارزش‌پذیر نیست؛

4. فناوری، دارای استقلال نسبی است؛

5. فناوری، قدرت تغییرات اجتماعی را ندارد؛

6. محوریت با انسان است؛

7. فناوری؛ ابزار، موضع و رویکردی نداشته (خنثی است) و تابع اراده انسان است؛

8. فناوری، فقط جنبه کاربری داشته و در مقام تولید، مسؤولیت‌پذیر نیست.

2- جبر اِنگاری (فناوری، یک تحول خارج از کنترل)

این دیدگاه معتقد است که فناوری یک تحولی است که به اجبار وارد زندگی انسان شده و خود را بر او تحمیل کرده و انسان هم، آن را بی‌هیچ قید و شرطی پذیرفته است.

«جبرباوری (determinism): طبق این نظریه ساخت و تحول تکنولوژی بر اساس منطقـی درونی شکل می‌گیرد. این تحول خارج از کنترل انسان است. به عبارتی دیگر، تکنولوژی‌های گذشته تکنولوژی‌های آینده را متعین می‌کنند و انسـان نمـی‌توانـد [باعث] تحـول تکنولـوژی، ساخت تکنولوژی‌های جدید، و حتی تغییر آن شود. خود انسان هم چـون وسـیله‌ای صـرف است که تحول تکنولوژی را واقعیت می‌بخشد. هایـدگر و ایلـول هـر دو معتقـد بـه نـوعی جبرگرایی هستند، در دیدگاه هر دو تحول تکنولوژی خارج از کنترل انسان است، بـا ایـن تفاوت که هایدگر، بر خلاف ایلول، منطق تحول تکنولوژی را امری تکنولوژیک نمی‌داند.»[3]

تکنولوژی به هیچ وجه یک ابزار نیست. برعکس، ابناء بشرند که کاملاً در چنگ تولیدات تکنولوژیک گرفتارند، تولیداتی که با ضرورتی قانون وار توسعه پیدا می‌کنند. این دیدگاه اغلب جبرگرایی تکنولوژیک نامیده شده است. اما معلوم نیست که موضوع جبرگرایی تکنولوژیک چیست. در این دیدگاه می‌توان مواضع متفاوتی از قبیل مواضع مارتین هایدگر و هرمان اشمیت را یافت.[4]

با توجه به مطالب بیان شده می‌توان گفت که نظریه جبر انگاری دارای شاخصه‌های زیر می‌باشد:

1. توسعه و تحول فناوری براساس قانون و یک منطق درونی است؛

2. انسان در خدمت فناوری است؛

3. تحول فناوری از کنترل انسان خارج است؛

4. انسان در برابر فناوری، همانند ابزاری برای واقعیت‌بخشی به تحول آن است.

3- ذات اِنگاری (فناوری، یک ذات نفوذکننده)[5]

این دیدگاه معتقد است که ماهیت و ذات فناوری دارای تأثیر و خواصی است که در رفتارهای فردی، اجتماعی، فرهنگی، آموزشی،‌ سیاسی و ... نفوذ کرده و تغییراتی را ایجاد می‌کند.

«ذات‌باوری (substantivism): این نظریه مقابل ابزارگرایی است. ذات بـاوران مـی‌گوینـد تکنولوژی دارای ماهیت و ذات خاص خود است. این ذات توان تغییر معادلات اجتمـاعی، فرهنگی و سیاسی را دارد. به عبارتی دیگـر، تکنولـوژی ابـزاری خنثـی و عـاری از ارزش نیست بلکه دارای ماهیتی است که تأثیر اجتماعی ـ فرهنگی دارد. اکثر فیلسوفان تکنولوژی، مانند ایلول، هایدگر و وینر ذات‌باورند.»[6]

درواقع، نقش فناوری در این دیدگاه، نقش مهم و کاربردی است که تمام ابعاد زندگی انسان و یا به تعبیر دیگر، تمام ابعاد یک جامعه را تحت تأثیر خود قرار داده و با ایجاد تحول در آن، یک جامعه نیز، متحول خواهد شد.

بنابراین، می‌توان گفت که مهم‌ترین شاخصه‌های این دیدگاه عبارت‌اند از:

1. فناوری دارای ارزش ذاتی است؛

2. فناوری دارای یک ماهیت و ذات تأثیرگذار است؛

3. فناوری قدرت تغییر و تحول دارد؛

4. تغییرات و تأثیرگذاری فناوری شامل ابعاد مهم جامعه از جمله: اجتماعی، فرهنگی و سیاسی می‌شود.

4-4-1- ارزش اِنگاری یا اراده اِنگاری (فناوری، دارای ارزش‌های قابل تغییر)[7]

این دیدگاه معتقد است که فناوری و نوع بهره‌برداری از آن در اختیار انسان بوده به‌گونه‌ای که ارزش‌های جامعه از قبیل باورها، گرایش‌ها، رفتارها و ساختارها براساس شرایط زمانی و مکانی به نفع جامعه قابل تغییر است.

«اراده‌باوری (voluntarism): این نظریه می‌گوید انسان به شکلی مختار، تکنولوژی را می‌سازد و متحول می‌کند. البته، در ساخت تکنولوژی همواره محدودیت‌هایی وجود دارد؛ اراده باوری به این معنا نیست که اگر مثلاً انسان"اراده" کرد بتواند آن را عملی کند. برای نمونه اگر اراده کرد اتومبیلی بسازد که فقط با اکسیژن کار کند، ماشینی که نه نیاز به سوخت‌گیری داشته باشد و نه هوا را آلوده کند. [بلکه] این نظریه می‌گوید در چارچوب محدودیت‌های تکنیکی و فیزیکی، این انسان است که تعیین می‌کند که یک ماشین چه طرح و کارکردی داشته باشد.»[8]

این نوع نگاه به فناوری، نسبت به دیدگاه‌های دیگرف مترقی‌تر بوده کمتر انسان را دچار انفعالی می‌کند. مطابق این دیدگاه، فناوری آن‌گونه که شرایط و محیط فرهنگی جامعه اقتضا می‌کند باید عرضه شود و در اختیار افراد قرار بگیرد.

حکم: این فناوری یک فناوری پویاست؛ به‌گونه‌ای که می‌توان آن را در معرض تحلیل، پرسش، انتقاد و واکاوی قرار داد و بر حسب اقتضائات اجتماعی، فرهنگی، آموزشی، سیاسی و نیز، براساس شرایط مکانی و زمانی، ارزش‌های آن را به نفع خود تغییر داد.

با توجه به این مطالب،‌ می‌توان گفت که بر اساس این دیدگاه، فناوری دارای سه ویژگی مهم است:

1. نقش اراده انسان در بهره‌گیری از فناوری بسیار پررنگ است؛

2. تغییر و تحول فناوری به‌طور کامل،‌ در اختیار انسان است؛

3. در ایجاد و تغییر فناوری محدودیت‌هایی جهت مدیریت صحیح آن وجود دارد.


[1]. شریف‌زاده، رحمان ـ مقدم حیدری، غلامحسین، «فلسفه علم: خروج از دوگانگی تکنولوژی خودمختار و تکنولوژی به مثابه وسیله صرف (بر اساس دیدگاه برونو لاتور)»، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، سال پنجم، شماره اول، بهار و تابستان 1394 ش، ص 32.

[2]. خسروی، علی‌اکبر ـ پوشنه، کامبیز ـ کیانی بختیاری، ابوالفضل، «مبانی و منطق آموزش فناوری»، نشریه نشاء علم، سال دوم، شماره اول، دی ماه 90، ص 73.

[3]. شریف‌زاده، رحمان ـ مقدم حیدری، غلامحسین، پیشین، ص 32.

[4]. ر.ک: باشگاه اندیشه: فلسفه تکنولوژی و نظریه رسانه­ها. (www.bashgah.net/fa/content/show/1475)

[5]. به این نوع از فناوری، رویکرد فرهنگی ـ تک ارزشی بودن فناوری هم گفته می‌شود:

(رویکردفرهنگی ـ تک ارزشی بودن فنآوری در مقابل دیدگاه اول، گرایشی وجود دارد که در آن، فناوری نه به صورت امری طبیعی و خنثی، بلکه به منزله امری ارزشی در نظر گرفته می‌شود. بر اساس این دیدگاه توسعه فناوری تابعی از امور فرهنگی، اجتماعی و ارزشی است. هابرماس از دوگونه عالقه وعمل در آدمی سخن می‌گوید: عالقه و عمل فنی یا ابزاری وعالقه و عمل ارتباطی، این دو گونه عمل آدمی را نه چون اجزای نظام اجتماعی بلکه چون دو چارچوب انتزاعی فراتجربی در نظر می‌گیرد که حاکی از ویژگی‌های پایدار انسانی است. عمل ابزاری در ارتباط با طبیعت و به صورت الگو برداری از طبیعت جلوه گر می‌شود و محمل آن نیز علم و فناوری است.)(خسروی، علی‌اکبر ـ پوشنه، کامبیز ـ کیانی بختیاری، ابوالفضل، «مبانی و منطق آموزش فناوری»، نشریه نشاء علم، سال دوم، شماره اول، دی ماه 90، ص 73.)

[6]. شریف‌زاده، رحمان ـ مقدم حیدری، غلامحسین، پیشین، ص 32.

[7]. رویکرد طبیعی، فرهنگی، چند ارزشی بودن فناوری هرچند فناوری‌ها توسط انسان تولید می‌شود اما کارکردها، آثار و نتایج آن‌ها گاه از حدود انتظار و پیش‌بینی تولید کنندگان آن‌ها نیز فراتر می‌رود. بنابراین، فناوری از خصیصه مهمی برخوردار است که همان بروز تدریجی ویژگی‌های مصنوعات بشری است. باتوجه به چنین روابط پیچیده‌ای میان فناوری و امور اجتماعی و فرهنگی، نمی‌توان برخالف رویکردهای اول و دوم فناوری را خنثی و یا تک ارزشی و در تقابل با فرهنگ دانست. برهمین اساس است که ماهیت چند ارزشی فناوری موردتوجه قرارگرفته است.

(خسروی، علی‌اکبر ـ پوشنه، کامبیز ـ کیانی بختیاری، ابوالفضل، «مبانی و منطق آموزش فناوری»، نشریه نشاء علم، سال دوم، شماره اول، دی ماه 90، ص 73.)

[8]. شریف‌زاده، رحمان ـ مقدم حیدری، غلامحسین، پیشین، ص 31.

نقدی بر نظریات فلسفه فناوری

  • ۹۳۸

صرف‌نظر از این‌که این نظریه‌ها درست و یا نادرست است، به نظر می‌رسد که حداقل دو اشکال کلی بر این 4 نظریه وارد است. دقت به این دو اشکال موجب می‌شود اساساً صحت و یا حداقل کامل بودن هر یک از نظریه‌ها به‌شدت مخدوش شود. دلایل مخدوش بودن نظریات سه‌گانه:

1- عدم تمایز بین فناوری و محصول فناوری

بدین معنا که به‌عنوان‌مثال بین فناوری هسته‌ای و محصولات آن مانند بمب هسته‌ای، برق هسته‌ای، کشاورزی هسته‌ای و... تفاوتی قائل نشده‌اند. همچنین بین فناوری شیمی و محصولات آن از قبیل کِراک و داروی ضد سرطان نیز تمایزی در نظر نگرفته‌اند. این در حالی است که نظریه‌پردازان برای اثبات نظریه خود در مورد اصل فناوری به مسائل پیرامون برخی محصولات فناوری متوسل شده‌اند. به‌عبارت‌دیگر اگر درباره اصل فناوری اطلاعات و ارتباطات صحبت می‌شود، نباید به سراغ مصادیق آن رفت؛ بلکه باید درباره ذات این فناوری به قضاوت نشست که چه فرصت‌ها و محدودیت‌هایی دارد؟ قابلیت و محدودیت‌های این فناوری تا چه اندازه با انسان و مسائل مرتبط با او در تناسب و یا در تضاد است؟ چقدر می‌تواند نیازهای انسان را پاسخ دهد و او را به سمت رشد و تعالی سوق دهد؟ تا چه اندازه می‌توان این فناوری را توسعه داد و در امور گوناگون مرتبط با انسان دخیلش کرد؟ مثلاً در فناوری اطلاعات و ارتباطات مواردی مانند: 1. سرعت‌بالا، 2. سهولت دسترسی، 3. قیمت پایین، 4. بی‌بهره بودن از احساسات بشری 5. ناتوانی در انتقال احساساتی مانند حس لامسه، بویایی و چشایی (تنها انتقال برخی از احساسات مرتبط با بینایی و شنوایی امکان دارد)، 6. تناسب حداقلی با زمان و مکان و یا حتی عدم تناسب با زمان و مکان، 7. نداشتن روح و روان و... از ویژگی‌های ذاتی شمرده می‌شود.

این فناوری با چنین ویژگی‌هایی تا چه اندازه با بشر محدود به زمان و مکان، سرشار از احساسات قوی، دارای روح و جسم، برخوردار از شاخصه‌های فطری و غریزی و ... تناسب دارد و می‌تواند نیازهای گوناگون بشری را پاسخ دهد؟ البته در اینجا مفهوم موردنظر از کلمات «نیاز و پاسخ»، نیاز و پاسخ حقیقی است و نه کاذب. به عنوان نمونه پاسخ قرص اکستازی به نیاز انسان به شادی، کاذب است و نه واقعی.

غالباً برخی نظریه پردازان، بدون توجه به این نکته، با تکیه بر مزایا و یا معایب برخی محصولات فناوری، اصل آن تأیید و یا رد کرده‌اند.

2- بی توجهی به عوامل مؤثر بر نحوه بکارگیری فناوری

بی توجهی به عوامل مؤثر بر نحوه بکارگیری فناوری نیز اشکال دیگری است که نظریه پردازان فلسفه فناوری، معمولاً بدان دچار هستند. عوامل متعددی منجر به اثرگذاری فناوری می‌شود که در مجموع موجب ایجاد فرهنگی توسط فناوری می‌گردد. شاید اگر این سؤال که «فرهنگ یک فناوری از چه عواملی نشات می‌گیرد؟»، مورد امعان نظر قرار می‌گرفت، کمک شایانی در رد و یا قبول اصل و یا بخشی از فناوری‌ها و محصولات آن می‌کرد.

پاسخ به شبهات و سوالات