-
۱۰۲۱
درباره فلسفه فناوری ـ که به نوعی روش استفاده و بهرهمندی آن را هم تحت تأثیر قرار میدهد ـ نظریههایی وجود دارد که در اینجا، به مهمترین آنها اشاره میشود:
1- ابزار اِنگاری (فناوری، یک ابزار محض و خنثی)
این دیدگاه معتقد است که فناوری بهمثابه یک ابزار خنثی است که بهطور کامل در خدمت اهداف مجریان جامعه اعم از کارگزاران و سیاستگذاران بوده و در مقایسه با اهداف دیگر، هیچ ترجیحی ندارد.
«ابزار باوری (instrumentalism): این نظریه میگوید تکنولوژی صرفاً ابـزاری در دسـت انسان است لذا نه ارزش بار است و نه تـوان تغییـر اجتمـاعی دارد. ایـن انسـان اسـت کـه تکنولوژی را برای رسیدن به هدف خود به کار میگیرد، ابزار از خود هویتی ندارد. بیمعنی است که بگوییم ابزار چه میخواهد یا چه موضعی دارد، فقط انسان دارای قصد، موضـع و رویکرد است. انسانی که از چاقو استفاده میکند دارای موضع است اما خود چاقو موضعی ندارد، خنثی است و تابع کامل اراده کاربر خود است.»[1]
یکی از تصورات عمده در فلسفه فناوری، این است که فناوری را امری طبیعی، خنثی در نظر میآورد. طبق این تصور، فناوری بخشی از طبیعت آدمی است. انسان، همچنان که برای رفع نیازهای خود از اندامهای خویش استفاده میکند، ابزارها و وسایلی را نیز، بهکار میگیرد یا میآفریند تا بهتر و مؤثرتر به این امر اقدام کند. به تعبیر مک لوهان: فناوری به منزله بسط اعضای بدن آدمی و پشتیبانی برای ضعفهای زیستی طبیعت آدمی است. در این دیدگاه، فناوری همچنان که طبیعی است، به لحاظ ارزشی، خنثی نیز تلقی میشود. رشد وتحول فناوری، تابعی از امور فرهنگی، اجتماعی و ارزشی محسوب نمیشود. براساس این دیدگاه در فلسفه فناوری، مسئولیت در زمینه فناوری، درمقام بهکارگیری آن مطرح است نه در مقام تولید یا پدید آوردن و این از نتایج خنثی دانستن فناوری است.[2]
بنابراین، اینگونه میتوان استنباط کرد که ویژگیهای بارز ابزارمحور بودن فناوری عبارتاند از:
1. فناوری، ابزارِ محض است؛
2. فناوری، ابزارِ محضِ بیهویت است؛
3. فناوری، ارزشپذیر نیست؛
4. فناوری، دارای استقلال نسبی است؛
5. فناوری، قدرت تغییرات اجتماعی را ندارد؛
6. محوریت با انسان است؛
7. فناوری؛ ابزار، موضع و رویکردی نداشته (خنثی است) و تابع اراده انسان است؛
8. فناوری، فقط جنبه کاربری داشته و در مقام تولید، مسؤولیتپذیر نیست.
2- جبر اِنگاری (فناوری، یک تحول خارج از کنترل)
این دیدگاه معتقد است که فناوری یک تحولی است که به اجبار وارد زندگی انسان شده و خود را بر او تحمیل کرده و انسان هم، آن را بیهیچ قید و شرطی پذیرفته است.
«جبرباوری (determinism): طبق این نظریه ساخت و تحول تکنولوژی بر اساس منطقـی درونی شکل میگیرد. این تحول خارج از کنترل انسان است. به عبارتی دیگر، تکنولوژیهای گذشته تکنولوژیهای آینده را متعین میکنند و انسـان نمـیتوانـد [باعث] تحـول تکنولـوژی، ساخت تکنولوژیهای جدید، و حتی تغییر آن شود. خود انسان هم چـون وسـیلهای صـرف است که تحول تکنولوژی را واقعیت میبخشد. هایـدگر و ایلـول هـر دو معتقـد بـه نـوعی جبرگرایی هستند، در دیدگاه هر دو تحول تکنولوژی خارج از کنترل انسان است، بـا ایـن تفاوت که هایدگر، بر خلاف ایلول، منطق تحول تکنولوژی را امری تکنولوژیک نمیداند.»[3]
تکنولوژی به هیچ وجه یک ابزار نیست. برعکس، ابناء بشرند که کاملاً در چنگ تولیدات تکنولوژیک گرفتارند، تولیداتی که با ضرورتی قانون وار توسعه پیدا میکنند. این دیدگاه اغلب جبرگرایی تکنولوژیک نامیده شده است. اما معلوم نیست که موضوع جبرگرایی تکنولوژیک چیست. در این دیدگاه میتوان مواضع متفاوتی از قبیل مواضع مارتین هایدگر و هرمان اشمیت را یافت.[4]
با توجه به مطالب بیان شده میتوان گفت که نظریه جبر انگاری دارای شاخصههای زیر میباشد:
1. توسعه و تحول فناوری براساس قانون و یک منطق درونی است؛
2. انسان در خدمت فناوری است؛
3. تحول فناوری از کنترل انسان خارج است؛
4. انسان در برابر فناوری، همانند ابزاری برای واقعیتبخشی به تحول آن است.
3- ذات اِنگاری (فناوری، یک ذات نفوذکننده)[5]
این دیدگاه معتقد است که ماهیت و ذات فناوری دارای تأثیر و خواصی است که در رفتارهای فردی، اجتماعی، فرهنگی، آموزشی، سیاسی و ... نفوذ کرده و تغییراتی را ایجاد میکند.
«ذاتباوری (substantivism): این نظریه مقابل ابزارگرایی است. ذات بـاوران مـیگوینـد تکنولوژی دارای ماهیت و ذات خاص خود است. این ذات توان تغییر معادلات اجتمـاعی، فرهنگی و سیاسی را دارد. به عبارتی دیگـر، تکنولـوژی ابـزاری خنثـی و عـاری از ارزش نیست بلکه دارای ماهیتی است که تأثیر اجتماعی ـ فرهنگی دارد. اکثر فیلسوفان تکنولوژی، مانند ایلول، هایدگر و وینر ذاتباورند.»[6]
درواقع، نقش فناوری در این دیدگاه، نقش مهم و کاربردی است که تمام ابعاد زندگی انسان و یا به تعبیر دیگر، تمام ابعاد یک جامعه را تحت تأثیر خود قرار داده و با ایجاد تحول در آن، یک جامعه نیز، متحول خواهد شد.
بنابراین، میتوان گفت که مهمترین شاخصههای این دیدگاه عبارتاند از:
1. فناوری دارای ارزش ذاتی است؛
2. فناوری دارای یک ماهیت و ذات تأثیرگذار است؛
3. فناوری قدرت تغییر و تحول دارد؛
4. تغییرات و تأثیرگذاری فناوری شامل ابعاد مهم جامعه از جمله: اجتماعی، فرهنگی و سیاسی میشود.
4-4-1- ارزش اِنگاری یا اراده اِنگاری (فناوری، دارای ارزشهای قابل تغییر)[7]
این دیدگاه معتقد است که فناوری و نوع بهرهبرداری از آن در اختیار انسان بوده بهگونهای که ارزشهای جامعه از قبیل باورها، گرایشها، رفتارها و ساختارها براساس شرایط زمانی و مکانی به نفع جامعه قابل تغییر است.
«ارادهباوری (voluntarism): این نظریه میگوید انسان به شکلی مختار، تکنولوژی را میسازد و متحول میکند. البته، در ساخت تکنولوژی همواره محدودیتهایی وجود دارد؛ اراده باوری به این معنا نیست که اگر مثلاً انسان"اراده" کرد بتواند آن را عملی کند. برای نمونه اگر اراده کرد اتومبیلی بسازد که فقط با اکسیژن کار کند، ماشینی که نه نیاز به سوختگیری داشته باشد و نه هوا را آلوده کند. [بلکه] این نظریه میگوید در چارچوب محدودیتهای تکنیکی و فیزیکی، این انسان است که تعیین میکند که یک ماشین چه طرح و کارکردی داشته باشد.»[8]
این نوع نگاه به فناوری، نسبت به دیدگاههای دیگرف مترقیتر بوده کمتر انسان را دچار انفعالی میکند. مطابق این دیدگاه، فناوری آنگونه که شرایط و محیط فرهنگی جامعه اقتضا میکند باید عرضه شود و در اختیار افراد قرار بگیرد.
حکم: این فناوری یک فناوری پویاست؛ بهگونهای که میتوان آن را در معرض تحلیل، پرسش، انتقاد و واکاوی قرار داد و بر حسب اقتضائات اجتماعی، فرهنگی، آموزشی، سیاسی و نیز، براساس شرایط مکانی و زمانی، ارزشهای آن را به نفع خود تغییر داد.
با توجه به این مطالب، میتوان گفت که بر اساس این دیدگاه، فناوری دارای سه ویژگی مهم است:
1. نقش اراده انسان در بهرهگیری از فناوری بسیار پررنگ است؛
2. تغییر و تحول فناوری بهطور کامل، در اختیار انسان است؛
3. در ایجاد و تغییر فناوری محدودیتهایی جهت مدیریت صحیح آن وجود دارد.
[1]. شریفزاده، رحمان ـ مقدم حیدری، غلامحسین، «فلسفه علم: خروج از دوگانگی تکنولوژی خودمختار و تکنولوژی به مثابه وسیله صرف (بر اساس دیدگاه برونو لاتور)»، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، سال پنجم، شماره اول، بهار و تابستان 1394 ش، ص 32.
[2]. خسروی، علیاکبر ـ پوشنه، کامبیز ـ کیانی بختیاری، ابوالفضل، «مبانی و منطق آموزش فناوری»، نشریه نشاء علم، سال دوم، شماره اول، دی ماه 90، ص 73.
[3]. شریفزاده، رحمان ـ مقدم حیدری، غلامحسین، پیشین، ص 32.
[4]. ر.ک: باشگاه اندیشه: فلسفه تکنولوژی و نظریه رسانهها. (www.bashgah.net/fa/content/show/1475)
[5]. به این نوع از فناوری، رویکرد فرهنگی ـ تک ارزشی بودن فناوری هم گفته میشود:
(رویکردفرهنگی ـ تک ارزشی بودن فنآوری در مقابل دیدگاه اول، گرایشی وجود دارد که در آن، فناوری نه به صورت امری طبیعی و خنثی، بلکه به منزله امری ارزشی در نظر گرفته میشود. بر اساس این دیدگاه توسعه فناوری تابعی از امور فرهنگی، اجتماعی و ارزشی است. هابرماس از دوگونه عالقه وعمل در آدمی سخن میگوید: عالقه و عمل فنی یا ابزاری وعالقه و عمل ارتباطی، این دو گونه عمل آدمی را نه چون اجزای نظام اجتماعی بلکه چون دو چارچوب انتزاعی فراتجربی در نظر میگیرد که حاکی از ویژگیهای پایدار انسانی است. عمل ابزاری در ارتباط با طبیعت و به صورت الگو برداری از طبیعت جلوه گر میشود و محمل آن نیز علم و فناوری است.)(خسروی، علیاکبر ـ پوشنه، کامبیز ـ کیانی بختیاری، ابوالفضل، «مبانی و منطق آموزش فناوری»، نشریه نشاء علم، سال دوم، شماره اول، دی ماه 90، ص 73.)
[6]. شریفزاده، رحمان ـ مقدم حیدری، غلامحسین، پیشین، ص 32.
[7]. رویکرد طبیعی، فرهنگی، چند ارزشی بودن فناوری هرچند فناوریها توسط انسان تولید میشود اما کارکردها، آثار و نتایج آنها گاه از حدود انتظار و پیشبینی تولید کنندگان آنها نیز فراتر میرود. بنابراین، فناوری از خصیصه مهمی برخوردار است که همان بروز تدریجی ویژگیهای مصنوعات بشری است. باتوجه به چنین روابط پیچیدهای میان فناوری و امور اجتماعی و فرهنگی، نمیتوان برخالف رویکردهای اول و دوم فناوری را خنثی و یا تک ارزشی و در تقابل با فرهنگ دانست. برهمین اساس است که ماهیت چند ارزشی فناوری موردتوجه قرارگرفته است.
(خسروی، علیاکبر ـ پوشنه، کامبیز ـ کیانی بختیاری، ابوالفضل، «مبانی و منطق آموزش فناوری»، نشریه نشاء علم، سال دوم، شماره اول، دی ماه 90، ص 73.)
[8]. شریفزاده، رحمان ـ مقدم حیدری، غلامحسین، پیشین، ص 31.