-
۹۷۱
صرفنظر از اینکه این نظریهها درست و یا نادرست است، به نظر میرسد که حداقل دو اشکال کلی بر این 4 نظریه وارد است. دقت به این دو اشکال موجب میشود اساساً صحت و یا حداقل کامل بودن هر یک از نظریهها بهشدت مخدوش شود. دلایل مخدوش بودن نظریات سهگانه:
1- عدم تمایز بین فناوری و محصول فناوری
بدین معنا که بهعنوانمثال بین فناوری هستهای و محصولات آن مانند بمب هستهای، برق هستهای، کشاورزی هستهای و... تفاوتی قائل نشدهاند. همچنین بین فناوری شیمی و محصولات آن از قبیل کِراک و داروی ضد سرطان نیز تمایزی در نظر نگرفتهاند. این در حالی است که نظریهپردازان برای اثبات نظریه خود در مورد اصل فناوری به مسائل پیرامون برخی محصولات فناوری متوسل شدهاند. بهعبارتدیگر اگر درباره اصل فناوری اطلاعات و ارتباطات صحبت میشود، نباید به سراغ مصادیق آن رفت؛ بلکه باید درباره ذات این فناوری به قضاوت نشست که چه فرصتها و محدودیتهایی دارد؟ قابلیت و محدودیتهای این فناوری تا چه اندازه با انسان و مسائل مرتبط با او در تناسب و یا در تضاد است؟ چقدر میتواند نیازهای انسان را پاسخ دهد و او را به سمت رشد و تعالی سوق دهد؟ تا چه اندازه میتوان این فناوری را توسعه داد و در امور گوناگون مرتبط با انسان دخیلش کرد؟ مثلاً در فناوری اطلاعات و ارتباطات مواردی مانند: 1. سرعتبالا، 2. سهولت دسترسی، 3. قیمت پایین، 4. بیبهره بودن از احساسات بشری 5. ناتوانی در انتقال احساساتی مانند حس لامسه، بویایی و چشایی (تنها انتقال برخی از احساسات مرتبط با بینایی و شنوایی امکان دارد)، 6. تناسب حداقلی با زمان و مکان و یا حتی عدم تناسب با زمان و مکان، 7. نداشتن روح و روان و... از ویژگیهای ذاتی شمرده میشود.
این فناوری با چنین ویژگیهایی تا چه اندازه با بشر محدود به زمان و مکان، سرشار از احساسات قوی، دارای روح و جسم، برخوردار از شاخصههای فطری و غریزی و ... تناسب دارد و میتواند نیازهای گوناگون بشری را پاسخ دهد؟ البته در اینجا مفهوم موردنظر از کلمات «نیاز و پاسخ»، نیاز و پاسخ حقیقی است و نه کاذب. به عنوان نمونه پاسخ قرص اکستازی به نیاز انسان به شادی، کاذب است و نه واقعی.
غالباً برخی نظریه پردازان، بدون توجه به این نکته، با تکیه بر مزایا و یا معایب برخی محصولات فناوری، اصل آن تأیید و یا رد کردهاند.
2- بی توجهی به عوامل مؤثر بر نحوه بکارگیری فناوری
بی توجهی به عوامل مؤثر بر نحوه بکارگیری فناوری نیز اشکال دیگری است که نظریه پردازان فلسفه فناوری، معمولاً بدان دچار هستند. عوامل متعددی منجر به اثرگذاری فناوری میشود که در مجموع موجب ایجاد فرهنگی توسط فناوری میگردد. شاید اگر این سؤال که «فرهنگ یک فناوری از چه عواملی نشات میگیرد؟»، مورد امعان نظر قرار میگرفت، کمک شایانی در رد و یا قبول اصل و یا بخشی از فناوریها و محصولات آن میکرد.